کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَدِيدٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شدید
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص .) 1 - سخت . 2 - قوی . 3 - فراوان . 4 - تند. 5 - ظالم .
-
جستوجو در متن
-
طوفان
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) 1 - باران فراوان و شدید. 2 - باد سخت . 3 - هر چیز شدید و بسیار.
-
هرفت
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ) (ص .) (عا.) شدید، سخت .
-
ویر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) میل و هوس شدید به چیزی .
-
بغضاء
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) کینه و دشمنی شدید.
-
دهیاء
فرهنگ فارسی معین
(دَ هْ) [ ع . ] (ص .) سخت ، شدید، بلای سخت .
-
صرصر
فرهنگ فارسی معین
(صَ صَ) [ ع . ] (اِ.) باد تند و شدید.
-
ناکار
فرهنگ فارسی معین
(ص .) (عا.) کسی که ضربة کاری خورده و صدمة شدید دیده باشد.
-
وابل
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِ.) باران تند و شدید.
-
هره کره
فرهنگ فارسی معین
(هِ ر ُِ . کِ ر ِّ ) (اِ.) خندة شدید و خارج از اندازه .
-
ویار
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) (عا.) میل شدید زنان حامله به بعضی از خوردنی ها.
-
قمطریر
فرهنگ فارسی معین
(قَ طَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، شدید.
-
کوفتگی
فرهنگ فارسی معین
(تِ) (حامص .) آسیب دیدگی ، خستگی شدید.
-
کولاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) طوفان دریا، موج شدید و بزرگ .