کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هالک
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِفا.) هلاک شونده ، نیست شونده .
-
کامن
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) پنهان شونده ، پوشیده شونده .
-
مندفع
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) دفع شونده ، بیرون ریزنده ، دور شونده .
-
فانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - نابود شونده ، نیست شونده . 2 - ناپایدار، بی ثبات .
-
متحاشی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) دور شونده ، به یکسو شونده ، کناره گیر.
-
متصادف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ دِ) [ ع . ] (اِفا.) روبرو شونده ، مقابل شونده .
-
شمنده
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ دِ) (ص فا.) 1 - رمنده ، ترسنده . 2 - بیهوش شونده . 3 - آشفته شونده .
-
فایق
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . فائق ] 1 - (اِفا.) مسلط شونده ، چیره شونده . 2 - (ص .) نیکو و برگزیده از هر چیزی .
-
متجلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جَ لّ) [ ع . ] (اِفا.) آشکار، آشکار شونده ، ظاهر شونده .
-
متحول
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ حَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دیگرگون شونده . 2 - جابه جا شونده .
-
مطرد
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَّ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تاریک و تیره شونده . 2 - پی یکدیگر شونده . 3 - راست روان .
-
مفضی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - گشاد شونده . 2 - مفتقر، محتاج . 3 - اعلام کننده . 4 - رسنده ، بالغ شونده .
-
رستگار
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص فا.) رها شونده .
-
مقارب
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) نزدیک شونده .
-
مقرب
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) نزدیک شونده .