کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نامبارک .
-
واژههای مشابه
-
شوم اختر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (ص مر.) بدبخت .
-
جستوجو در متن
-
وارونی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ص .) شوم ، نامبارک .
-
سبزپا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص مر.) شوم ، بدقدم .
-
منحوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) شوم ، بدیمن .
-
بدیمن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. یُ) (ص .) بدشگون ، ناخجسته ، شوم .
-
نامیمون
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) [ فا - ع . ] (ص .) شوم ، نحس .
-
نحس
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) شوم ، نامبارک . ج . نحوس .
-
مرخشه
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ ش ) (ص .) نحس ، شوم .
-
پی سپید
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ س ِ) (ص مر.)=پی سفید: شوم قدم ، نامبارک .
-
واژگون
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - برگشته ، سرنگون . 2 - بخت برگشته . 3 - شوم ، نامبارک .
-
کلوس
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) اسبی که چشم و روی و پوزش سفید باشد و آن را شوم می دانستند.
-
سیاه دست
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص مر.) 1 - بخیل ، خسیس . 2 - پست ، فرومایه . 3 - شوم ، نامبارک .