کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شور کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چشم شور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) چشمی که از آن چشم زخم به کسی یا چیزی برسد.
-
شور زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) (عا.) مضطرب بودن .
-
شور واشور
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) از دو دست لباس به نوبت یکی را شستن و یکی را پوشیدن .
-
قاب شور
فرهنگ فارسی معین
= قاب شوی : (ص فا.) (عا.) قاب دستمال .
-
لب شور
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) (عا.) دارای شوری اندک .
-
مرده شور
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) = مرده شوی : کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است .
-
جستوجو در متن
-
تواجد
فرهنگ فارسی معین
(تَ جُ) [ ع . ] (مص ل .) شور نمودن ، وجد کردن
-
ولوله
فرهنگ فارسی معین
(وَ وَ لِ) [ ع . ولولة ] 1 - (اِ.) جوش و خروش ، شور و غوغا. 2 - (مص ل .)بانگ و فریاد کردن .
-
تدبیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به پایان کاری اندیشیدن . 2 - اندیشیدن . 3 - مشورت کردن . 4 - (اِمص .) پایان بینی . 5 - شور، مشورت .
-
جامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ په . ] (اِ.) 1 - لباس ، تن پوش . 2 - جام ، صراحی . 3 - پارچه ، پارچة نادوخته . ؛~ عباسیان کنایه از: لباس سیاه . ؛~ فرو نیل کردن کنایه از: سیاه کردن لباس به نشانة عزادار شدن . ؛~ قبا کردن کنایه از: پیراهن دریدن از شدت شور و وجد یا اندوه ...
-
ولوله انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) (عا.) 1 - ایجاد شور و غوغا و سر و صدا و جار و جنجال . 2 - آشوب به پا کردن .