کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) 1 - جسمی است سفید رنگ و شکننده و قابل حل در آب که ترکیبی است از پتاسیم و نیتروژن و اکسیژن . در صنایع شیشه سازی و باروت سازی از آن استفاده می کنند. 2 - پوسته های سفید رنگ و ریزی در موی سر.
-
شوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) خجالت ، خجلت .
-
جستوجو در متن
-
شوربوم
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) زمین شوره که در آن چیزی به عمل نیاید، شوره زار.
-
ابقر
فرهنگ فارسی معین
(اَ قَ) (اِ.) شوره .
-
کوراب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) سراب ، شوره زار.
-
کتیر
فرهنگ فارسی معین
(کَ تِ) (اِ.) شوره زار.
-
نمک زار
فرهنگ فارسی معین
(نَ مَ) (اِمر.) 1 - جایی که در آن نمک بسیار است ، شوره زار. 2 - معدن نمک .
-
کویر
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - زمین وسیع و شوره زار. 2 - شیر ژیان .
-
سپوسه
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا سَ س ) (اِ.) = سبوسه : 1 - پوست آرد نشدة جو یا گندم . 2 - شورة سر آدمی . 3 - خاک اره .
-
گوراب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - میدان اسب دوانی . 2 - محلی که در آن هر هفته یک بار بازار تشکیل شود (در گیلان و مازندران )؛ هفته بازار. 3 - سراب ، زمین شوره زار.
-
ازت
فرهنگ فارسی معین
(اَ زُ) [ فر. ] ( اِ.) نیتروژن ، گازی است بی رنگ و بی بو و بی مزه . در آب بسیار کم حل می شود. علاوه بر هوا در سفیدة تخم مرغ و گوشت و شیر و همچنین در شوره یافت می شود.
-
پتاسیم
فرهنگ فارسی معین
(پُ یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری فلزی با حرف اختصاری K ، نقره ای رنگ و نرم که در برابر هوا و آب خود به خود آتش می گیرد و به صورت کلرو در آب دریاها و به صورت نیترات در شوره زارها دیده می شود.
-
پوسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) = پوسته : 1 - پوستکی بسیار نازک جدا شده از چیزی ، ورقه ، صحیفه ، پشیزه . 2 - قطعات سفید و نازکی که هنگام شانه کردن موی سر - - زمانی که چرک باشد - - فرو ریزد، شوره 3 - تو، تا، لا.