کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوخی و بَذله و هَزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گربگی و راسویی
فرهنگ فارسی معین
(گُ بِ یُ)(ق مر.)1 - رفتاری از روی شوخی وشنگی . 2 - تهدیدی که شوخی باشد نه جدی .
-
بگوبخند
فرهنگ فارسی معین
(بُ بِ خَ) (اِمص .) گفتگوی همراه با شوخی و خنده .
-
ملاعبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ عِ بَ) [ ع . ملاعبة ] (مص ل .) شوخی و عشق بازی کردن .
-
فکاهی
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (ص .) خنده دار، نوشته یا گفته ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.
-
متلک
فرهنگ فارسی معین
(مَ تَ لَ) (اِ.) (عا.) سخنی که از روی شوخی و طعنه به کسی گفته می شود.
-
مطایبه
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ بِ) [ ع . مطایبة ] (مص ل .) شوخی و مزاح کردن ، خوش طبعی کردن .
-
احماض
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - از حالی به حال دیگر گشتن . 2 - شوخی و مزاح کردن . 3 - از جدیّت به سستی گراییدن .
-
جداً
فرهنگ فارسی معین
(جِ دَّ نْ) [ ع . ] (ق .) 1 - به راستی ، بدون شوخی . 2 - با سعی و کوشش . 3 - به تأکید.
-
لطیفه
فرهنگ فارسی معین
(لَ فَ یا فِ) [ ع . لطیفة ] (اِ.) 1 - هر چیز نیکو. 2 - حکایت نغز و معنی دار. 3 - بذله ، شوخی .
-
کمدی
فرهنگ فارسی معین
(کُ مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - اثر ادبی یا نمایشی که خنده و تفریح هدف آن باشد، یا مسائل تلخ و جدی را در لفاف خنده و شوخی ارائه دهد. 2 - نمایش خنده دار، نوشتة خنده دار.
-
شطارت
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ) [ ع . شطارة ] 1 - (مص ل .) شوخ و بی باک شدن . 2 - (اِمص .) شوخی ، بی باکی ، چالاکی ، زرنگی . 3 - ترک موافقت مردمان به سبب خباثت و لئامت .
-
پنتی
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ص .) (عا.) 1 - آن که از شوخی و پلیدی احتراز نکند، کسی که نظافت نداند. 2 - بیکار، لش ، بی غیرت ، لاابالی ، (در اصطلاح م شتیان مقابل لوطی ).