کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهوت
فرهنگ فارسی معین
(شَ وَ) [ ع . شهوة ] (اِ.)1 - میل ، خواهش نفس . 2 - میل شدید و غیرطبیعی به چیزی .
-
جستوجو در متن
-
شهوات
فرهنگ فارسی معین
(شَ هَ) [ ع . ] (اِ.) ج . شهوت .
-
باه
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) غریزة جنسی ، نیروی شهوت .
-
شهوی
فرهنگ فارسی معین
(شَ هَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به شهوت .
-
شهوانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) (ص نسب .) 1 - آن چه که از روی شهوت باشد. 2 - آرزومند.
-
هوس باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) شهوت پرست .
-
غلمه
فرهنگ فارسی معین
(غُ مَ یا مِ) [ ع . غلمة ] 1 - (مص ل .) تیز شهوت شدن (زن و مرد). 2 - (اِ مص .) تیزی شهوت جماع .
-
جاکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) (ص فا.) کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد؛ دلال محبت .
-
خودفروش
فرهنگ فارسی معین
( ~. فُ) (ص فا.) آن که خود را در معرض استفادة شهوت دیگران قرار دهد و از این طریق کسب معاش کند، فاحشه ، روسپی .
-
سعتری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) زن شهوت پرست ، زن هم جنس باز.
-
سکسی
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ فر - فا. ] (ص نسب .) دارای جاذبه جنسی ، شهوت انگیز.
-
شبق
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) آرزومند گشتن به جماع ، شدت شهوت .
-
عفاف
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ) [ ع . عفة ] (اِمص .) پاکدامنی ، ترک شهوت .
-
هوس
فرهنگ فارسی معین
(هَ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - میل ، آرزو. 2 - شهوت ، خواهش نفس .