کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناسایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شناسایی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) 1 - آگاهی . 2 - معرفت ، علم .
-
جستوجو در متن
-
گیتاشناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) شناسایی نقشة زمین .
-
کان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (حامص .)علم به شناسایی معادن مختلف ؛ معدن شناسی .
-
آشنایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .)1 - شناسایی ،شناخت . 2 - خویشاوندی ، دوستی . 3 - آگاهی از امری .
-
اسم شب
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ شَ) (اِمر.) کنایه از: کلمة رمزی که وسیلة شناسایی باشد.
-
باستان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِمر.) دانشی که به شناسایی آثار و بناهای باستانی می پردازد.
-
توده شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. شِ) (حامص .) دانشی که به شناسایی آداب و رسوم و ترانه های تودة مردم می پردازد.
-
روان پزشکی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (حامص . اِ.) شاخه ای از پزشکی که به شناسایی و درمان بیماری های روانی می پردازد.
-
شناخت
فرهنگ فارسی معین
(ش ) 1 - (مص م .) شناسایی . 2 - (اِمص .) دریافت . 3 - معرفت .
-
استبصار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) طلب بصیرت کردن . 2 - (اِمص .) بینا گردیدن . 3 - شناسایی .
-
تشریح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شرح دادن . 2 - کار کردن بر روی کالبد مردة انسان برای شناسایی و شرح عمل اعضا، کالبدشکافی .
-
کارشناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (حامص .) شناسایی کار، خبرگی . 2 - (اِ.) دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی .
-
معرف
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.)1 - شناساننده ، تعریف کننده . 2 - مجموعه ای از تصورات معلوم که موجب شناسایی یک مجهول می گردد.
-
معرفت
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ فَ) [ ع . معرفة ] (مص م .) 1 - شناسایی . 2 - علم ، دانش .