کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنا
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) حرکت انسان یا جانور در زیر یا روی آب با کمک حرکات منظم وهمآهنگ دست و پا که انواع مختلف دارد. ؛ ~ی کرال معمول ترین و سریع ترین نوع شنا در آب که در آن دست ها هر بار که از آب بیرون می آیند از کنار گوش داخل آب می شوند و همزمان با آن پاها به ص...
-
واژههای مشابه
-
تخته شنا
فرهنگ فارسی معین
( ~. ش ِ) (اِمر.) تخته ای باریک و دراز با پایه ای کوتاه که ورزشکار دست ها را به آن تکیه می دهد و به ورزش شنا می پردازد.
-
جستوجو در متن
-
آشنا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) شنا، شناوری .
-
آشناه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) شنا، آشنا.
-
آشناو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) نک شنا.
-
شناه
فرهنگ فارسی معین
(ش هْ) (اِ.) نک شنا.
-
اشنا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = آشنا: 1 - (اِ.) شنا، شناوری ، آب ورزی . 2 - (ص فا.) شنا کننده ، شناگر.
-
مایو
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) لباس شنا.
-
آب تنی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (حامص .) شنا، غوطه خوردن در آب .
-
سباحت
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . سباحة ] (مص ل .) شنا کردن .
-
شناگر
فرهنگ فارسی معین
(ش گَ) (ص مر.) کسی که در آب شنا کند.
-
اردک
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) [ تر. ] (اِ.) مرغابی ، یکی از طیور که در آب شنا می کند و در هوا نیز پرواز می کند. منقار پهن ، پاهای پرده دار و پرهای رنگین دارد.
-
کرال
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی شنا که به پشت یا سینه روی آب می خوابند و دست ها را از بالای سر در آب فرو می برند.