کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمش زر یا سیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زیف
فرهنگ فارسی معین
(زِ یا زَ) [ ع . ] (ص .) ناسره ، قلب (زر، سیم ، پول ).
-
تنکه
فرهنگ فارسی معین
(تَ کِ یا کَ) (اِ.) قرص رایج از زر و سیم و مس .
-
زرافشان
فرهنگ فارسی معین
(زَ. اَ) 1 - (ص مف .) چیزی که ریزة زر یا گردِ زر بر آن افشانده باشند. 2 - (اِمص .) شاباش ، نثار کردن زر و سیم .
-
فلرزنگ
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ زَ) (اِ.) دستار یا پارچه ای که در آن خوراکی یا زر و سیم را می پیچیدند.
-
تنگه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یا تِ گَ) (اِ.) 1 - مقداری از زر و سیم . 2 - قطعه ای کوچک از طلا و نقره .
-
ورنجن
فرهنگ فارسی معین
(وَ رَ جَ) (اِ.) برنجن ؛ حلقه ای از زر و سیم و یا فلزات دیگر که زنان در دست و پا کنند.
-
آقچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) [ تر - مغ . ] ( اِ.) 1 - زر یا سیم مسکوک . 2 - پول طلا یا نقره . 3 - واحدی برای آب که تقریباً برابر دوازده ساعت آب است .
-
ملیله
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) (اِ.) رشته های باریک زر و سیم که با آن ها روی یخه یا آستین یا دامن لباس نقش و نگار و زردوزی می کنند.
-
اخچه
فرهنگ فارسی معین
( اَ چِ) [ تر. ] ( اِ.) = اقچه . آقچه : 1 - ریزة زر. 2 - سکة زر و مهر درم از زر و نقره . 3 - مطلق زر و سیم . 4 - روپیه .
-
بالش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر - مغ . ] (اِ.) واحد مقیاس برای زر و سیم .
-
ده دهی
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (ص نسب .) زر و سیم تمام عیار.
-
سام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) سبیکة زر و سیم .
-
صره
فرهنگ فارسی معین
(صُ رَّ) [ ع . صرة ] (اِ.) کیسة زر و سیم .
-
نضیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) ( ~.) [ ع . ] 1 - (ص .) تازه ، شاداب . 2 - (اِ.) زر، سیم .
-
گنجینه
فرهنگ فارسی معین
(گَ نِ) (اِ.) خزانه ، جای نگه داری زر و سیم .