کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شط
فرهنگ فارسی معین
(شَ طّ) [ ع . ] (اِ.) رود بزرگ که وارد دریا شود. ج . شطوط .
-
واژههای همآوا
-
شت
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ هند. ] (اِ.) کلمة تعظیم است و نخستین بار در دساتیر به کار رفته (به جای حضرت ) و به این معنی در نوشته های قدیم فارسی نیامده (هرچند در هندی اصالت دارد).
-
شت
فرهنگ فارسی معین
(شَ تّ) [ ع . ] (اِمص .) پراکندگی .
-
شت
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ روس . ] (اِ.) 1 - ماهوت پاک کن . 2 - بُرُس ، برس نقاشی .
-
جستوجو در متن
-
مات کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - سرگردان کردن . 2 - مغلوب کردن شاه در بازی شط رنج .