کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شست و شوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ضربه شست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) توانایی ، نیرو.
-
شست گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مر.) کمان دار، تیر - انداز.
-
جستوجو در متن
-
مرده شوی خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.)= مرده - شورخانه : جایی که مرده شوی مرده را شست و شو و غسل دهد، غسال خانه .
-
مرکن
فرهنگ فارسی معین
(مِ کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای شست و شوی لباس . 2 - تغار بزرگ .
-
ظرف شویی
فرهنگ فارسی معین
(ظَ) [ ع - فا. ] 1 - (حامص .) شست و شوی ظرف ها. 2 - (اِمر.) جای شستن ظرف ها در آشپزخانه .
-
وان
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که برای شست و شوی بدن در حمام تعبیه کنند.
-
یسر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - درخت محلب (آلبالوی تلخ ) را گویند که از چوب آن سابقاً جهت ساختن مسواک برای شست و شوی دندان ها استفاده می کردند. 2 - چوب درخت بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می کنند.