کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شسته
فرهنگ فارسی معین
(شُ تِ) (ص مف .) 1 - پاک شده ، آب کشیده . 2 - (اِ.) دستارچه .
-
جستوجو در متن
-
غسیل
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (ص .) 1 - شسته . 2 - غسل داده شده .
-
غسلین
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه شسته شود از جامه و مانند آن . 2 - آن چه از جراحت ها پس از شستن بیرون آید. 3 - آبی که بدان جراحت یا چیز دیگر را شسته باشند. 4 - آن چه از پوست و گوشت دوزخیان روان گردد.
-
پرک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) 1 - بوی پیه گندیده . 2 - بوی ظرف چرب ناپاک شسته و مانند آن .
-
غسل
فرهنگ فارسی معین
(غُ سْ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - شستشو دادن با آب . 2 - شستشوی تن طبق آیین شرع . ؛~ ارتماسی فرو بردن تمام بدن یک مرتبه در آب . ؛~ ترتیبی شستن اعضای بدن به تدریج . بدین طریق که ابتدا سر و گردن و بعد نیمة راست بدن و سپس نیمة چپ آن شسته شود.