کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شراب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شراب زده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دِ) (ص مف .) 1 - کسی که بر اثر بسیار خوردن شراب ، دیگر میلی به آن ندارد. 2 - مست ، بسیار مست .
-
جستوجو در متن
-
تعریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شراب را با کمی آب مخلوط کردن . 2 - عرق کردن .
-
بگماز کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) 1 - مجلس شراب داشتن . 2 - مهمانی دادن .
-
کاسه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص ل .) کنایه از: 1 - شراب ریختن . 2 - ادای احترام و تهنیت کردن .
-
فقاع گشودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) باز کردن سر شیشة شراب . 2 - (مص ل .) کنایه از: آروغ زدن . 3 - لاف زدن . 4 - تمتع بردن .