کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) شرابی که از برنج سازند.
-
پخته جوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) شرابی که با مقداری گوشت بره بجوشانند.
-
سکرکه
فرهنگ فارسی معین
(سُ کُ کَ) (اِ.) شرابی که از ارزن درست کنند.
-
غارج
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) شرابی که به وقت صبح نوشند.
-
غبوق
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (اِ.) شرابی که در شبانگاه نوشند.
-
مرز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) شرابی که از گندم و گاورس و جو سازند، بوزه .
-
بگنی
فرهنگ فارسی معین
(بَ گَ) ( اِ.) شرابی که از برنج و ارزن و جو و مانند آنها سازند.
-
بوزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) شرابی که از آرد برنج و ارزن و جو تهیه کنند.
-
سیکی
فرهنگ فارسی معین
(س یَ) (ص نسب .) شراب ، شرابی که به سبب جوشش دوسوم آن تبخیر شده باشد.
-
فقاع
فرهنگ فارسی معین
(فُ قّ) [ ع . ] (اِ.) معربِ فوگان . شرابی که از جو یا مویز یا برنج گرفته شود.
-
آخسمه
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا سَ مِ) ( اِ.) بوزه ؛ شرابی که از برنج ، ارزن ، ذرت یا جو بگیرند.
-
باده پخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ خْ تِ) (اِ. ص .) شرابی که جوشیده باشد و دو سوم آن تبخیر شده ، یک سوم آن بماند. در عربی مثلث گویند.
-
چشیدنی
فرهنگ فارسی معین
(چِ یا چَ دَ) (ص لیا.) لایق چشیدن ، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند.
-
قومنی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ = قومینی ، معر. ] (اِ.) شرابی که از آرد جو و آرد ارزن و غیره سازند، بوزه .
-
برغندان
فرهنگ فارسی معین
(بَ غَ) ( اِ.) 1 - جشن و مهمانی که در روزهای آخر ماه شعبان برپا کنند. 2 - شرابی که در روزهای آخر ماه شعبان می خوردند و تا اول شوال از نوشیدن آن پرهیز می کردند.