کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبانهروزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شبانه روزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) دارای فعالیت بی وقفه در تمام شب و روز. (?(شباهت (شَ هَ) [ ع . ] (مص ل .) شبیه بودن ، مانند بودن .
-
شبانه
فرهنگ فارسی معین
(شَ نِ یا نَ) (ص مر.) مربوط یا متعلق به شب ، در طول یک شب .
-
روزی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - توشه ، غذای روزانه . 2 - نصیب ، بهره .
-
شبانه روز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - شب و روز، بیست و چهار ساعت ، یک شب و یک روز. 2 - همیشه ، علی الاتصال .
-
فراخ روزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) کسی که رزق و روزی فراوان دارد.
-
گنجشک روزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) کنایه از شخص بینوا، کم درآمد یا بی نصیب از نعمت های مادی .
-
جستوجو در متن
-
کالج
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) آموزشگاه ، مدرسة عالی ، مدرسة شبانه روزی .
-
انترن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دانش آموز شبانه - روزی . 2 - کارآموز پزشکی در بیمارستان .
-
پانسیون
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - جایی که با پرداخت ماهیانه در آن مسکن گزینند و از کلیة امکانات آن برخوردار شوند. 2 - اقامتگاهی که از مسافران یا مشتریان خود به طور کامل یا نیمه کامل پذیرایی کند، مهمانکده ، شبانه - روزی . (فره ).