کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شایستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شایستگی
فرهنگ فارسی معین
(یِ تَ یا تِ) (حامص .) لیاقت .
-
جستوجو در متن
-
اهلیت
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) شایستگی ، لیاقت .
-
برازندگی
فرهنگ فارسی معین
(بَ زَ دِ)(حامص .)شایستگی ،لیاقت .
-
لیاقت
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . لیاقة ] (مص ل .) سزاواری ، شایستگی .
-
ارزش
فرهنگ فارسی معین
(اَ زِ) (حامص .) 1 - بها، ارز، قیمت . 2 - قدر، شایستگی .
-
پیشان
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) 1 - پیشِپیش را گویند که از آن پیشتر چیزی نباشد، ازل . 2 - لیاقت و شایستگی .
-
خصایص
فرهنگ فارسی معین
(خَ یِ) [ ع . خصائص ] (اِ.) جِ خصیصه ؛ شایستگی ها، ویژگی ها.
-
دربایست
فرهنگ فارسی معین
(دَ یِ) (اِمص .) 1 - ضرورت ، نیازمندی . 2 - سزاواری ، شایستگی .
-
زیبندگی
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ یا دِ)(حامص .) 1 - شایستگی . 2 - برازندگی .
-
استحقاق
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)شایسته بودن . 2 - (اِمص .) شایستگی ، لیاقت . ج . استحقاقات .
-
پایگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - جا، مکان . 2 - مقام ، مرتبه . 3 - حد، درجه . 4 - شایستگی .
-
ذی صلاحیت
فرهنگ فارسی معین
(صَ حِ یَّ) [ ع . ] (ص مر.) دارای صلاحیت ، دارای شایستگی برای مداخله در امری یا انجام کاری .
-
صلاحیت
فرهنگ فارسی معین
(صَ یَّ) [ ع . صلاحیة ] 1 - (مص ل .) شایسته بودن . 2 - (اِمص .) شایستگی .
-
اتابک
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ) [ تر. ] (ص مر.) 1 - پدربزرگ ، عنوانی که در دستگاه حکومتی سلجوقی به غلامان ترکی که از خود شایستگی نشان می دادند داده می شد و به عنوان مربی شاهزادگان تعیین می شدند. 2 - وزیر بزرگ .