کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاگردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هم شاگردی
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ) (ص نسب .) دو یا چند شاگرد که نزد یک معلم درس می خوانند.
-
جستوجو در متن
-
تلمذ
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ مُّ) [ ع . ] (مص ل .) شاگردی کردن .
-
تجدیدی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به تجدید. 2 - شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.
-
مبصر
فرهنگ فارسی معین
(مُ ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بیننده ، با بصیرت ، هوشیار. 2 - در فارسی ، شاگردی که مسئول نظم کلاس است .