کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شامل شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عموم
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شامل شدن ، فرا گرفتن . 2 - (ق .) همه ، تمام .
-
فراگرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص م .) 1 - گرفتن ، بازگرفتن . 2 - تصرف کردن . 3 - محاصره کردن . 4 - در برگرفتن ، شامل شدن . 5 - آموختن ، یاد گرفتن 6 - معلوم کردن . 7 - گسترش یافتن . 8 - پر کردن . 9 - عادت کردن .
-
دارحلقه
فرهنگ فارسی معین
(حَ قِ) [ ع - فا. ] (اِ.) یکی از اسباب های ژیمناستیک شامل دو حلقة آویخته از میله ای به ارتفاع 5/5 متر که ورزشکار با گرفتن حلقه ها و آویزان شدن از آن به اجرای حرکات نمایشی می پردازد.
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.)1 - نقره . 2 - پول ، وجه . 3 - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک فلزی . 5 - یک...