کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخ و شونه کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاخ به شاخ شدن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. شُ دَ) (مص ل .) مجادله کردن ، دست به یقه شدن .
-
پنج شاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) پنج انگشت .
-
صد شاخ
فرهنگ فارسی معین
(صَ) (ص مر.) پاره پاره .
-
جستوجو در متن
-
پره کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ دَ)(مص ل .)صف کشیدن ، ایستادن گروه سوار و پیاده در یک امتداد.
-
هرتی
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (ص نسب .) (عا.) چیز رقیق و مایع گونه ای که بتوان آن را هرت کشید. ؛ ~ بالا کشیدن لاجرعه هرت کشیدن .
-
کش مکش
فرهنگ فارسی معین
(کِ مَ کِ) (اِمر.) 1 - کشیدن و رها کردن . 2 - از هر سو کشیدن . 3 - جدال ، ستیزه .
-
لام کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص ل .) کشیدن خطی به صورت لام (ل ) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت .
-
تدخین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دود کردن ، کشیدن سیگار و مانند آن .
-
قیه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ دَ) (اِ.) (عا.) داد و فریاد کردن .
-
لاس زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) لاسیدن ، در آغوش کشیدن و بوسیدن .
-
لم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) حالتی بین دراز کشیدن و نشستن .
-
پک
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِ.) (عا.) 1 - یک بار کشیدن سیگار و چپق . 2 - برجستن و فروجستن .
-
مچل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خوراکی و تنقلی که به هنگام کشیدن تریاک و شیره خورند، مزه .
-
بازو گشادن
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ) (مص ل .) 1 - باز کردن و کشیدن بازو. 2 - گشاده دست بودن .