کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاب
فرهنگ فارسی معین
(بّ) [ ع . ] (ص .) مرد جوان . ج . شباب .
-
واژههای همآوا
-
شعب
فرهنگ فارسی معین
(شَ عْ) [ ع . ] (اِ.) قبیلة بزرگ که از آن قبایلی چند منشعب شود.
-
شعب
فرهنگ فارسی معین
(ش عْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دره . 2 - ناحیه . 3 - قبیله .
-
شعب
فرهنگ فارسی معین
(شُ عَ) [ ع . ] (اِ.) جِ شعبه ؛ شاخه ها.