کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ش
فرهنگ فارسی معین
حرف شانزدهم از الفبای فارسی برابر با عدد 300 در حساب ابجد.
-
ش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .) این نشانه به بن مضارع می پیوندد و معنای اسم مصدر می دهد: آفرینش ، پرورش ، آموزش .
-
ش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ضم .) ضمیر شخصی متصل سوم شخص مفرد است . 1 - به صورت مفعولی : «دادش ». 2 - به صورت فاعلی : «گفتش ». 3 - به صورت اضافی : «خانه اش ».
-
جستوجو در متن
-
هرشه
فرهنگ فارسی معین
(هَ شَ یا ش ) (اِ.) چنگال .
-
ششه
فرهنگ فارسی معین
(شَ شَ یا ش ش ) (اِمر.) شش روز بعد از عید رمضان ، که روزه داشتن در آن شش روز سنت است .
-
آخشمه
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا شَ مِ) ( اِ.) آخسمه .
-
شدکار
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا ش ) (اِ.) نک شدیار.
-
شو
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا شَ) (اِ.) شب ، لیل .
-
شنب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا شُ) (اِ.) گنبد، قبه .
-
آشکاره
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا ش ِ رِ) (ص .) پیدا، معلوم ، آشکارا.
-
تفشه
فرهنگ فارسی معین
(تَ شِ یا شَ) (اِ.) طعنه ، سرزنش .
-
شباشب
فرهنگ فارسی معین
(شَ شَ) (اِمر. ق مر.) همة شب .
-
شخشناک
فرهنگ فارسی معین
(شَ خْ شْ) (ص مر.) لغزان ، لیز.
-
شخشنده
فرهنگ فارسی معین
(شَ شَ دَ یا دِ) (ص فا.) لغزنده .