کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سینه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سینه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ دَ) (مص ل .) کنایه از: زور نمودن .
-
سینه بند
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) پارچه ای که زنان پستان خود را بدان پوشانند؛ پستان بند، کُرسِت .
-
سینه پهلو
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (اِمر.) التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنب ها) ذات الجنب .
-
سینه خیز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمص .) حرکتی که ضمن آن بدن از پاها تا زیر سینه روی زمین است و شخص با بلند کردن سر و سینه و فشار دو دستش روی زمین خود را جلو می کشد.
-
سینه زن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص فا.) آن که در ایام عزاداری خصوصاً عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع ) در دستة مخصوص با دست بر سینة برهنة خود زند (به علامت سوگواری ).
-
سینه کش
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ) (ق مر.) جای هموار و معمولاً شیب دار. ؛ ~ آفتاب رو به آفتاب ، در معرض آفتاب . ؛ ~کوه : شیب تند و تیز کوه .
-
جستوجو در متن
-
صدره
فرهنگ فارسی معین
(صُ رَ یا رِ) [ ع . صدرة ] (اِ.) 1 - بالای سینه . 2 - سینه بند.
-
جاثم
فرهنگ فارسی معین
(ثِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بر سینه خفته . 2 - هلاک شده .
-
ور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) 1 - بغل ، پهلو. 2 - سینه . 3 - کمر.
-
گلوبند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِمر.) 1 - گردن بند، سینه - ریز. 2 - دستمال گردن .
-
بشن
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - قد و قامت . 2 - بدن ، تن . 3 - سینه ، بَر.
-
پهلو
فرهنگ فارسی معین
(پَ) 1 - دو طرف سینه و شکم . 2 - کنار، نزدیک . 3 - ضلع .
-
باژرنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) ( اِ.) = بازرنگ : 1 - پستان بند زنان . 2 - سینه بند کودکان .
-
فرقد
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) دو برادران ، نام دو ستاره بر سینة صورت فلکی خرس کوچک یا دُب اصغر.