کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیلاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) نک سیل .
-
جستوجو در متن
-
لور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سیل ، سیلاب . 2 - زمینی که آن را سیلاب کنده باشد.
-
هین
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِ.) سیل ، سیلاب .
-
توجبه
فرهنگ فارسی معین
(جَ بِ) (اِ.) سیل ، سیلاب .
-
نوجبه
فرهنگ فارسی معین
(نَ جَ بَ) (اِ.) سیلاب ، سیل .
-
لورکند
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِمر.) زمینی که سیلاب آن را کنده و گود کرده باشد.
-
آغر
فرهنگ فارسی معین
(غَ) ( اِ.) خشک رود، مسیر سیلاب که در بعضی جاهای آن آب مانده باشد.
-
سیلابکند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ) [ ع - فا. ] (اِ.) کنده ها و شکاف هایی که به سبب سیلاب در روی زمین پدید آید.
-
هجا
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) هجی و تقطیع کردن حروف . 2 - (اِ.) سیلاب ، مقطع .