کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیاسی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) منسوب به سیاست ، مربوط به سیاست ، امور سیاسی .
-
جستوجو در متن
-
تروریست
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) آن که اقدام به سوء قصد یا کشتن کسی می کند (سیاسی ).
-
ژئوپولیتیک
فرهنگ فارسی معین
(ژِ ئُ پُ) [ فر. ] (اِ.) جغرافیای سیاسی .
-
فاشیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .)آن که پیرو مسلک سیاسی فاشیسم باشد.
-
کنسول
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نماینده سیاسی یک دولت در کشوری بیگانه .
-
مک کارتیسم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ انگ . ] (اِ.) مکتب سیاسی ایجاد شده به وسیلة جوزف مک کارتی (1908 - 1957) سناتور آمریکایی ، براساس برچسب زدن به مخالفان سیاسی ، به ویژه روشنفکران جهت بی اعتبار کردن آنان در نزد تودة مردم به بهانة پیشگیری از نفوذ کمونیسم .
-
آنارشیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) هرج و مرج طلبی ، نوعی فلسفه سیاسی که مبنای آن بر یک جامعة بدون حکومت قرار گرفته است .
-
اساس نامه
فرهنگ فارسی معین
(اَ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) قانونی که برای ادارة یک انجمن یا مجلس یا سازمان اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد.
-
اکونومیسم
فرهنگ فارسی معین
(اِ کُ نُ) [ فر. ] (اِمص .) مقدم داشتن اقتصاد و تأمین معیشت بر سیاست و مبارزة سیاسی .
-
پلنوم
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِ نُ) [ فر. ] (اِ.) مجمعی با شرکت کلیة اعضای رهبری یا هیئت مدیرة یک حزب یا سازمان سیاسی .
-
پروتکل
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ تُ کُ) [ فر. ] ( اِ.) صورت جلسه مذاکرات سیاسی برای عقد قراردادهای رسمی ، مقاوله نامه .
-
پاراف
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) امضای اختصاری ، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است ) ، پیش امضا (فره ) .
-
تئوریسین
فرهنگ فارسی معین
(تِ ئُ یَ) [ فر. ] (اِ.) کسی که دربارة مسائل اجتماعی یا سیاسی یا علمی نظریه های جدید ارائه دهد، نظریه پرداز (فره ).
-
تئوکراسی
فرهنگ فارسی معین
(تِ ئُ کِ) [ فر. ] (اِمر.) دولتی که از اختلاط قدرت های دینی و سیاسی به وجود آید؛ حکومت دینی ؛ مانند حکومت امویان و عباسیان .