کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگ مصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سگ جان
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (کن .) پُرطاقت ، مقاوم .
-
سگ دو
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ) (ص فا.) کنایه از: فعالیت زیاد اما بی نتیجه .
-
سگ ماهی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - یکی از ماهی های حلال گوشت و فلس دار و استخوانی دریای مازندران که فلس هایش بزرگ است و به آسانی می افتد. 2 - ماهی خاویار.
-
سگ خور شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) حیف و میل شدن ، به ناروا مصرف شدن .
-
جستوجو در متن
-
فک
فرهنگ فارسی معین
(فُ) (اِ.) پستانداری گوشتخوار از راستة پره پاییان که کاملاً به زندگی دریایی سازش یافته و در مصب رودخانه های بزرگ و مجاور سواحل زندگی می کند و فقط برای استراحت و تولید مثل به ساحل می آید. دست هایش کوتاه و به وسیلة پرده ای که انگشتان را به یکدیگر مربوط...