کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُک سُکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سک
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.)چوبی نوک تیز که با آن چارپایان را برانند.
-
سک
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) سرکه .
-
سک سک
فرهنگ فارسی معین
(سُ سُ) (اِ.) یکی از بازی های کودکان ، و آن نوعی قایم باشَک است .
-
سک زدن
فرهنگ فارسی معین
(سُ. زَ دَ) (مص م .) 1 - راندن چارپا به وسیلة سک . 2 - مجازاً: تحریک کردن ، اغوا نمودن .
-
واژههای همآوا
-
سکسکه
فرهنگ فارسی معین
(س س کِ) [ ع . سکسکة ] (اِ.) حالتی که بر اثر آن صداهایی کوتاه و متناوب از گلو برآید.