کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَفَرَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سفره
فرهنگ فارسی معین
(سُ رِ) [ ع . سُفَرة ] (اِ.) پارچه ای که هنگام غذا خوردن ، خوردنی ها را روی آن می چینند. ؛ ~ ابوالفضل سفره ای که نذر حضرت ابوالفضل عباس برادر امام حسین (ع ) شده است . ؛~ عقد سفره ای که در مراسم عقد در برابر عروس و داماد می گسترند و در آن آیینه و ش...
-
سفره خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) اتاق غذاخوری ، ناهارخوری .
-
واژههای همآوا
-
صفرت
فرهنگ فارسی معین
(صُ رَ) [ ع . صفرة ] 1 - (مص ل .) زرد شدن . 2 - (اِمص .) زردی .
-
جستوجو در متن
-
دستارخوان
فرهنگ فارسی معین
(دَ. خا) (اِمر.) 1 - سفره ، سفره بزرگ . 2 - دستمال سفره .
-
کندوره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ یا رِ) (اِ.) 1 - سفره ، سفرة چرمین . 2 - پیش بند.
-
بلوز
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ.) سفرة بزرگ .
-
نطع
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سفرة چرمین . 2 - سفره ای از چرم که سر گناهکار را روی آن می بریدند.
-
تاتلی
فرهنگ فارسی معین
(تِ لِ) (اِ.) سفره ، خوان .
-
ساروق
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - بقچه . 2 - سفره .
-
پاسفره
فرهنگ فارسی معین
(سُ رِ) (اِمر.) ظرف خالی بر سر سفره برای جدا کشیدن طعام .
-
خوان
فرهنگ فارسی معین
(خا) [ په . ] (اِ.) 1 - سفره . 2 - طبق بزرگ چوبین . 3 - خوردنی .
-
دست خوان
فرهنگ فارسی معین
(دَ خا) (اِمر.) سفره و دستار - خوان ، پیش انداز، دستارخوان .
-
سماط
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بساط ، سفره . 2 - صف ، رده .