کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوزاننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
محرق
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) سوزاننده .
-
لذاع
فرهنگ فارسی معین
(لَ ذّ) [ ع . ] (ص .)1 - سوزاننده . 2 - گزنده .
-
سوزنده
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ یا دَ) (ص فا.) 1 - آن که یا آن چه سوزد. 2 - گرم . 3 - سوزاننده .
-
محرق
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نیک سوزاننده به آتش . 2 - آن چه موجب تشنگی گردد. 3 - دوایی را گویند که پس از مالیدن بر روی پوست بدن ایجاد سوزش و تحریک شدید کند، مانند: فرفیون ، خردل و غیره .
-
وانیلین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مادة معطری که به شکل بلورهای ریز سوزنی شکل سفید رنگ سطح خارجی وانیل را پوشانده و به علاوه از پوست میوه و سایر انساج گیاه وانیل استخراج می شود و پس از تبلور به شکل سوزن های ریز سفید کوچک درمی آید، بسیار معطر و دارای طعم سوزاننده است .