کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوری
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِ.)گل سرخ ، گل محمدی . 2 - شراب سرخ .
-
سوری
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) نک سورچران .
-
واژههای مشابه
-
چهارشنبه سوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. شَ بِ) (اِمر.) غروب آخرین سه شنبه سال که در آن شب معمولاً هفت بوته آتش درست می کنند و به ترتیب از روی آن می پرند و می گویند: سرخی تو از من زردی من از تو.
-
گل سوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ ) (اِمر.) گل سرخ .
-
واژههای همآوا
-
صوری
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) ظاهری .
-
جستوجو در متن
-
قاشق زنی
فرهنگ فارسی معین
(شُ. زَ) [ تر - فا. ] (اِ.) از آیین های سنتی ایرانیان در شب چهارشنبه سوری .
-
فالگوش ایستادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - در شب چهارشنبه سوری سر چهارراه ایستادن و به حرف های عابران گوش دادن و با تعبیر آن حوادث آینده را پیش گویی کردن . 2 - دزدیده گوش دادن به گفت و گوهای دیگران .