کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوت زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سوت کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) (عا.) پرت کردن ، چیزی را به جای دوری انداختن .
-
سوت و کور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (ص مر.) (عا.) 1 - کساد، بی رونق . 2 - بی سر و صدا، ساکت .
-
جستوجو در متن
-
شپلیدن
فرهنگ فارسی معین
(ش پِ دَ) (مص ل .) 1 - سوت زدن . 2 - شیفته شدن .
-
شخولیدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) = شخیلیدن : 1 - بانگ کردن . 2 - با آهنگ خواندن ، سوت زدن . 3 - ناله کردن . 4 - غریدن رعد. 5 - پژمرده شدن .
-
بوق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - نای ، نای بزرگ . 2 - دستگاهی در وسایل نقلیه که با به صدا درآوردن آن به دیگران اخطار می دهند. 3 - نوعی از شیپور کوتاه که شکارچیان برای راندن شکار از محلی به محل دیگر به کار برند، نفیر. 4 - صدای ممتد یا مقطع سوت مانندی که از گوشی تلفن شنیده ...