کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگ آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هم سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص .) 1 - هم وزن . 2 - هم - شأن ، هم رتبه .
-
قلوه سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (اِمر.) 1 - سنگ های کم و بیش درشت که از ریگ درشت تر ولی از قطعه سنگ کوچک ترند. 2 - قطعه ای سنگ نتراشیده .
-
گران سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (ص مر.)وزین ، سنگین .
-
لب سنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ. سَ) (ص مر.) ساکت ، خاموش .
-
واژههای همآوا
-
سنگاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) ظرف بزرگ آب از جنس سنگ که در مساجد و جاهایی مانند آن قرار می دادند.
-
جستوجو در متن
-
آبرفت
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - سنگ کف رود که جریان آب آن را ساییده باشد. 2 - موا د ته نشین شده در مجرای آب .
-
سنگاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) ظرف بزرگ آب از جنس سنگ که در مساجد و جاهایی مانند آن قرار می دادند.
-
فیفا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فیفاء ] (اِ.) 1 - بیابان ، بیابان بی آب . 2 - تخته سنگ نرم .
-
منجک
فرهنگ فارسی معین
(مَ جَ) (اِ.) نوعی شعبده که عبارت است از بیرون جهانیدن پاره های آهن و سنگ ریزه از کاسة آب یا قلم از دوات .
-
مرداس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سر، رأس . 2 - سنگ - کوب . 3 - سنگی که به ته چاه اندازند تا معلوم شود که آب دارد یا نه .
-
سیمان
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) سمنت ، جسمی به صورت گرد که از مصالح مهم ساختمانی به شمار می رود که مخلوطی از خاک رس و سنگ آهک است که در کوره های مخصوص ساخته می شود، مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدتی کم مانند سنگ سخت می شود.
-
ذوب کردن
فرهنگ فارسی معین
(ذُ. کَ دَ) [ فا - ع . ] (مص م .) 1 - گداخته کردن ، آب کردن . 2 - درجة حرارت موادی مانند سنگ ، یخ ، فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد.
-
هلیوم
فرهنگ فارسی معین
(هِ یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصر گازی شکلی که در برخی سنگ های حاوی اکسیداورانیوم کشف گردید و بعدها وجود آن را در سایر کانی ها تشخیص دادند. این گاز در ترکیب هوا وجود دارد و در برخی آب های معدنی نیز موجود است .
-
کلسیم
فرهنگ فارسی معین
(کَ یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی CU ، نرم و محلول در آب . در طبیعت به صورت سنگ های آهکی و مرمر وجود دارد این عنصر ماده اصلی سازندة استخوان ، دندان ، برگ درختان و صدف است .