کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هواسنج
فرهنگ فارسی معین
(هَ. سَ) (اِمر.) ابزاری که با آن فشار هوا سنجیده می شود؛ بارومتر.
-
معیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ یَّ) [ ع . ] (اِمف .) عیار گرفته شده ، سنجیده شده .
-
آزموده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) 1 - امتحان شده . 2 - تجربه شده . 3 - سنجیده . 4 - ورزیده .
-
موزون
فرهنگ فارسی معین
( مُ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - وزن شده ، سنجیده شده . 2 - متناسب . 3 - هماهنگ . 4 - آهنگ دار.
-
کشیده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ یا دِ) 1 - (ص مف .) امتداد داده ، ممتد. 2 - به سوی خود آورده . 3 - جذب کرده ، مجذوب . 4 - تحمل کرده . 5 - برده ، حمل کرده . 6 - حرکت داده . 7 - رسم کرده ، خط کشیده . 8 - نقاشی کرده . 9 - سنجیده . 10 - نوشیده . 11 - برآورده . 12 - ریخته در ظرف ...