کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنبلالطیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنبل الطیب
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ لُ طّ) (اِمر.) گیاهی است علفی ، پایا و خودرو، ریشه اش معطر و ساقه اش راست و برگ هایش متقابل . ریشه و ساقه های زیرین این گیاه دارای اسانس اسید والرینیک و اسید مالیک و مواد قندی است که در طب کاربرد فراوان دارد.
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سَ بَ) (اِ.) (عا.) کار سرسری ، سطحی .
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ) [ ع . ] (اِ.) خوشه .
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ) (اِ.) = زمبل . زمبول : گیاهی است از تیرة سوسنی ها دارای برگ های دراز و گل های خوشه ای به رنگ بنفش . پیاز آن را در گلدان می کارند.
-
جستوجو در متن
-
رازک
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) گیاهی است از تیرة گزنه ها از دستة شاهدانه ها. نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده . بوی گل هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است . حشیشة الدینار، جنجل و همل نیز نامیده می شود.