کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سمات
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.)جِ سمت . 1 - علامت ها. 2 - آثار داغ ها.
-
سماط
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بساط ، سفره . 2 - صف ، رده .
-
سمعت
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سمعة ] (اِ.) ریای در گفتار.
-
صمات
فرهنگ فارسی معین
(صُ) [ ع . ] (اِمص .) خاموشی ، سکوت .
-
جستوجو در متن
-
سمعت
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سمعة ] (اِ.) ریای در گفتار.
-
سامع
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) شنونده ؛ ج . سُمّاع ، سمعه و سامعون .