کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلطه
فرهنگ فارسی معین
(سُ طَ) [ ع . سلطة ] (اِمص .) 1 - قدرت ، تسلط . 2 - (اِ.) فرمانروایی ، پادشاهی .
-
جستوجو در متن
-
هژمونی
فرهنگ فارسی معین
(هِ ژِ مُ) [ فر. ] (اِ.) برتری ، سروری ، سلطه .
-
غوغاسالاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) حکومت یا سلطة اوباش .
-
ملکوت
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سلطة الهی و آسمانی . 2 - عالم فرشتگان .
-
میلیتاریسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) سلطه و نفوذ ارتش بر شئون کشور، سیستم صلح مسلحانه ، حکومت ارتشی .
-
امپریالیسم
فرهنگ فارسی معین
(اَ پِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - طرفداری از حکومت امپراطوری . 2 - سیاستی که بنایش بر تسلط یک کشور بر کشورهای دیگر باشد. 3 - نظام سرمایه داری پیشرفته مبتنی بر نفوذ و سلطة کشوری بر کشورهای دیگر.
-
اومانیسم
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ فر. ] (اِ.) برگرفته از واژة لاتینی هومو ( Homo ) = انسان . انسان گرایی ؛ شامل هر نظام فسلفی یا اخلاقی می شود که آزادی و حیثیت انسان مرکزیت آن را تشکیل می دهند، یونانیان و رومیان قدیم پیرو اومانیسم بودند. این نام به طور اخص به نهضتی گفته می...