کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلاخ
فرهنگ فارسی معین
(سَ لّ) [ ع . ] (ص .) کسی که پوست حیوانات ذبح شده را می کند.
-
واژههای مشابه
-
سلاخ خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) کشتارگاه .
-
جستوجو در متن
-
کشتارگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) سلاخ خانه ، مذبح ، جای کشتن جانوران گوشتی .
-
بزیچه
فرهنگ فارسی معین
(بُ چِ) (اِمصغ .) 1 - بزغاله . 2 - سه پایة قصاب و سلاخ .