کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سلعت
فرهنگ فارسی معین
(س عَ) [ ع . سلعة ] (اِ.) متاع ، کالای تجارت .
-
سلعت
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سلعة ] (اِ.) 1 - سر - شکستگی هر مقدار که باشد؛ ج . سلعات ، سلاع . 2 - آن که پوست بشکافد. 3 - آژخ که بی درد بر اندام پدید آید. 4 - خنازیر.
-
صلات
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِ.) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
-
صلات
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ صل ؛ عطاها، جوایز.