کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقط
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا س قْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بچة نارس یا مرده که پیش از فرا رسیدن هنگام ولادت از شکم مادر خارج شود. 2 - برف . 3 - شبنم .
-
سقط
فرهنگ فارسی معین
(سَ قَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) خطا. 2 - کالای پست . 3 - (اِمص .) رسوایی ، فضیحت .
-
سقط
فرهنگ فارسی معین
فروش ( ~ . فُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) خرده فروش .
-
واژههای مشابه
-
سقط شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - بی فایده شدن . 2 - مردن .
-
سقط گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) دشنام دادن .
-
سقط همت
فرهنگ فارسی معین
(سَ قَ. هِ مَُ) [ ع . ] (ص مر.)پست - همت .
-
سقط کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) آجر - کاری ، به کار بردن آجر و سنگ در ساختمان .
-
واژههای همآوا
-
ثقت
فرهنگ فارسی معین
(ثِ قَ) [ ع . ثقة ] 1 - (مص ل .) اعتماد کردن ، به کسی اعتماد داشتن . 2 - (ص .) کسی که مردم به او اعتماد کنند. 3 - (اِ.) اطمینان ، استواری .
-
جستوجو در متن
-
کورتاژ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) عمل خارج کردن جنین از رحم ، سقط جنین .
-
آفگانه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .)سقط جنین کردن ، بچه افکندن .
-
اسقاط
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ سقط ؛ کالاهای بد، دور انداختنی ها.
-
آفگانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ)(اِمر.)بچة نارسیده ، جنین که پیش از موقع از شکم زن یا حیوان ماده سِقْط شود.