کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سفله
فرهنگ فارسی معین
(س یا سُ) [ ع . سفلة ] (ص .) 1 - پست ، فرومایه . 2 - بدسرشت . ج . سفلگان .
-
جستوجو در متن
-
تاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - امرد، مخنث . 2 - فرومایه ، سفله . 3 - محبوب ، معشوق .
-
لفتره
فرهنگ فارسی معین
(لَ تَ رَ یا رِ) (ص .) سفله ، فرومایه ، پست .
-
مرذول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) 1 - ناکس ، سفله . 2 - فرومایه ، پست .
-
اجلاف
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ جلف . 1 - فرومایگان ، مردمان سفله . 2 - هر چیز میان تهی .
-
پست فطرت
فرهنگ فارسی معین
(پَ. فِ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) ناکس ، دون ، فرومایه ، سفله .
-
سافل
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرود، پایین . 2 - فرومایه ، پست . جِ سفله .
-
طغامه
فرهنگ فارسی معین
(طَ مَ یا مِ) [ ع . طغامة ] (ص .) مرد رذل ، سفله ؛ ج . طغام .
-
مفلاق
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (ص .) 1 - ناکس ، فرومایه ، سفله . 2 - تهیدست ؛ ج . مفالیق .