کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفت
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا س ) [ په . ] (اِ.) دوش ، کتف .
-
سفت
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) سوراخ ، رخنه .
-
سفت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) 1 - ستبر. 2 - محکم .
-
واژههای مشابه
-
سفت زن
فرهنگ فارسی معین
(س زَ) (ص فا.) (عا.) کسی که در مباشرت قوی بود، آن که به نیرو جماع کند.
-
سفت کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) انجام دادن کارهای پی سازی ، دیوارچینی و پوشاندن سقف ساختمان . مق نازک کاری .
-
سفت گر
فرهنگ فارسی معین
(سُ. گَ) (ص .) کسی که مروارید و مرجان و مانند آن ها را سوراخ کند.
-
واژههای همآوا
-
سفط
فرهنگ فارسی معین
(سَ فَ) [ معر. ] (اِ.) سبد، زنبیل .
-
صفت
فرهنگ فارسی معین
(ص فَ) [ ع . صفة ] 1 - (مص م .) چگونگی کسی یا چیزی را گفتن . 2 - ستودن . 3 - (اِمص .) بیان حال . 4 - چگونگی ، چونی . 5 - (اِ.) باطن ، معنی . 6 - خلق و خوی . 7 - کلمه ای است که به اسم افزوده می شود تا حالت و چگونگی آن را بیان کند. ج . صفات .
-
جستوجو در متن
-
آچارکشی
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ تر - فا. ] (حامص .) وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهره ها و سفت کردن پیچ های شُل به ویژه در خودروها.
-
ماسیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) بسته ، سفت شده .
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.)مایعی که از نشاسته یا کتیرا درست می کنند و به پارچه می زنند تا سفت و براق شود.
-
اشادت
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - محکم کردن ، سفت کردن . 2 - نیرو دادن .