کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سعه
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سعة ] (اِمص .) نک سعت .
-
جستوجو در متن
-
بد بردار
فرهنگ فارسی معین
(بَ. بَ) تحمل کنندة بدان ، کسی که سعة صدر دارد.
-
مرحب
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فراخی ، سعه . 2 - نامی است از نام های مردان .
-
سعت
فرهنگ فارسی معین
(س عَ) [ ع . سعة ] (اِمص .) 1 - فراخی ، گشادگی . 2 - توانگری ، توانایی .
-
نظربلند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ لَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) دارای طبع غنی ، دارای سعة صدر. مق نظرتنگ .
-
همت
فرهنگ فارسی معین
(ه مَُ) [ ع . همة ] 1 - (مص م .) قصد کردن . 2 - خواستن . 3 - (اِمص .) اراده ، قصد. 4 - خواست . 5 - سعی ، کوشش . 6 - (اِ.) ارادة قوی ، عزم جزم . 7 - بلندنظری ، سعة صدر. 8 - دلیری ، شجاعت . 9 - کمال مطلوب .