کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطل
فرهنگ فارسی معین
(سَ طْ) [ ع . ] (اِ.) دلو، ظرفی برای حمل و نقل آب و سایر مایعات .
-
جستوجو در متن
-
دولاب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - چرخ چوبی با ریسمان و سطل که به وسیلة آن از چاه آب کشند. 2 - گنجة کوچک دردار که توی دیوار درست کنند.
-
شراحی
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص نسب .) نوعی کباب که از گوشت شرحه شرحه (تکه تکه ) می پختند و در سطل می نهادند.
-
دلو
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ظرف آبکشی ، سطل . 2 - نام یازدهمین برج از برج های دوازده گانه منطقه البروج که خورشید در حرکت ظاهری خود در بهمن ماه در این برج دیده می شود.