کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سستکُره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سست
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ په . ] 1 - (ص .) بی دوام ، پایدار. 2 - ضعیف ناتوان . 3 - نرم ، ملایم . 4 - تنبل . 5 - بی معنی . 6 - (ق .) آهسته ، کند.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) (اِ.) 1 - چرک . 2 - پینه .
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رِ) [ ع . کرة ] (اِ.) هر جسم گرد.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رِ) (اِ.) چربی ای که از ماست و دوغ و خامه گرفته می شود.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رُِ) (اِ.) 1 - بچة چهارپایان . 2 - کودک ، فرزند (به لحن تحقیر).
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ناپسند داشتن . 2 - (اِمص .) کراهت ، نفرت .
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ یا رِ) (اِ.) خانة عنکبوت .
-
سست رگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ) (ص مر.) 1 - بی غیرت ، بی - حمیت . 2 - کاهل .
-
سست ریش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) ضعیف النفس ، ساده لوح .
-
سست زخم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص مر.) نبضی که سست می زند.
-
نیم کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ یا رِ) (اِمر.) هر نیمة کرة زمین که به وسیلة خط استوا جدا شده .
-
هره کره
فرهنگ فارسی معین
(هِ ر ُِ . کِ ر ِّ ) (اِ.) خندة شدید و خارج از اندازه .
-
کره کردن
فرهنگ فارسی معین
(کُ رِّ. کَ دَ) (مص ل .) کنایه از: زیاد شدن چیزی .