کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سری
فرهنگ فارسی معین
(س رُِ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به سر؛ مخفی ؛ پوشیده .
-
سری
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ فر. ] (اِ.) 1 - سلسله ، رشته . 2 - ردیف .
-
سری
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (حامص .) مهتری ، سروری .
-
واژههای مشابه
-
آن سری
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص نسب .) اخروی ، آخرتی ؛ مق . این سری ، خدایی ، الهی ، غیبی .
-
بر سری
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ)(حر اض .)علاوه بر، اضافه بر.
-
شش سری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (ص نسب . اِمر.) زر خالص ، طلای تمام عیار.
-
واژههای همآوا
-
ثری
فرهنگ فارسی معین
(ثَ را) [ ع . ] (اِ.)1 - تری ، رطوبت . 2 - خاک نمناک . 3 - زمین ، خاک . ؛ از ~ تا به ثریا از زمین تا بالای آسمان .
-
جستوجو در متن
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
آماسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م )ایجاد برآمدگی کردن ، متورم کردن . آماهانیدن و آماهیدن هم گفته می شود.
-
آماسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) باد کردن ، ورم کردن .
-
آماق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) گوشه چشم .
-
آمال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امل ؛ امیدها، آرزوها.