کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرکه
فرهنگ فارسی معین
(س کِ) (اِ.) مایعی است اسیدی بسیار تُرش و با بوی تند و زننده که از انگور، خرما، انجیر، گرفته می شود و طبیعت آن سرد و خشک است . ؛ ~ فروختن کنایه از: ترشرویی کردن . ؛ مثل سیر و ~ جوشیدن کنایه از: ناآرام بودن ، در تب و تاب بودن .
-
جستوجو در متن
-
خل
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) سرکه .
-
سرکا
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) تُرشی ، سرکه .
-
سک
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) سرکه .
-
سکبا
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) آش سرکه .
-
سکوا
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) آش سرکه .
-
دسین
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) = دسینه : خُم شراب ، سرکه و غیره .
-
سکاهن
فرهنگ فارسی معین
(س هَ) (اِمر.) نوعی رنگ سیاه که از سرکه و آهن ترتیب دهند و بدان جامه و اشیاء دیگر را رنگ کنند و بیشتر کفشدوزان به جهت رنگ کردن چرم سازند؛ سرکه آهن .
-
ترش
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ په . ] (ص .) یکی از مزه ها، هرچه که طعم سرکه لیموترش و ... داشته باشد، ضد شیرین .
-
خلنجبین
فرهنگ فارسی معین
(خِ لَ جَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) شربتی که از سرکه و انگبین یا شکر و قند سازند؛ سکنجبین .
-
خم
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِ.) 1 - ظرف سفالینی بزرگ که در آن آب ، سرکه ، یا شراب ریزند. 2 - کوس ، طبل .
-
سپیچه
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا سَ یا س چِ) (اِ.) کفک سفید که بر روی خم شراب و سرکه بسته شود.
-
سکنگبین
فرهنگ فارسی معین
(س کَ گَ یا گُ) (اِمر.) = سکنجبین : شربتی که از سرکه و انگبین و شکر درست کنند.
-
مایونز
فرهنگ فارسی معین
(یُ نِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی سس که از تخم مرغ ، روغن زیتون ، سرکه و خردل درست می شود و به طور سرد مورد استفاده قرار می گیرد.