کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرپرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرپرست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ رَ) (ص مر.) عهده دار، مسئول .
-
جستوجو در متن
-
متولی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ لّ) [ ع . ] (اِفا.) سرپرست ، مباشر، سرپرست املاک موقوفه .
-
میرآخور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سرپرست کارکنان اصطبل .
-
نان آور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) سرپرست خانواده .
-
موسیو
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) آقا، سرپرست .
-
پرورشگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) محل نگه داری و پرورش کودکان بی سرپرست .
-
شیرخوارگاه
فرهنگ فارسی معین
(خا) (اِمر.) مؤسسه ای که در آن از کودکان شیرخوار و بی سرپرست مراقبت می کنند.
-
یاوه
فرهنگ فارسی معین
(و ) (ص .) 1 - بیهوده ، بی معنی . 2 - بی - سرپرست ، سرِخود.
-
آقا بالا سر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ مغ - فا. ] (ص . اِ.) 1 - رییس ، سرپرست . 2 - مجازاً آن که بی مورد در کار دیگران دخالت و امر و نهی می کند.
-
سر حلقه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . حَ قِ) [ فا - ع . ] (اِ. ص .) سر - دسته ، سرپرست و بزرگتر یک دسته از مردم .