کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سريع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سریع
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] 1 - (ص .) تند رونده ، شتابنده . 2 - چست و چالاک . 3 - (اِ.) ی کی از بحرهای عروضی بر وزن «مفتعلن مفتعلن فاعلان ».
-
سریع الانتقال
فرهنگ فارسی معین
(سَ عُ لْ. اِ تِ) [ ع . ] (ص مر.) تیزهوش ، تندفهم .
-
سریع السیر
فرهنگ فارسی معین
(سَ عُ سَّ) [ ع . ] (ص مر.) تندرو.
-
جستوجو در متن
-
زود
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ق .) تند، سریع .
-
سپندآسا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) سریع ، چالاک .
-
اکسپرس
فرهنگ فارسی معین
(اِ پِ رِ) [ فر. ] (اِ.) وسیلة نقلیة دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم ، سریع السیر. (فره ).
-
سرتیر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ق مر.) تند، سریع .
-
فور
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (اِ.) زود، سریع .
-
تر و چسبان
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ چَ) (ق مر.) سریع ، بی درنگ .
-
جماز
فرهنگ فارسی معین
(جَ مّ) [ ع . ] (ص .) تندرو، سریع السیر.
-
شلاق کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ) [ تر - فا. ] (ق مر.) (عا.) سریع .
-
عنان گشاده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ دِ) [ ع - فا. ] (ق .) تند، سریع .
-
آب گردش
فرهنگ فارسی معین
(گَ دِ) (ص مر.) تند رفتار، تندرو، سریع السیر.
-
چست
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (ص .) 1 - چالاک ، چابک . 2 - تند، سریع .