کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرنا
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) = سورنا. سرنای . سورنای : نوعی ساز بادی . ؛~را از سر گشادش زدن کنایه از: کاری را نادرست و ناشیانه انجام دادن .
-
جستوجو در متن
-
سرغین
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) سرنا.
-
سرنی
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) نک سرنا.
-
سرناچی
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فا - تر. ] (ص نسب .) کسی که سرنا بنوازد.
-
ترومپت
فرهنگ فارسی معین
(تِ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از سازهای بادی شبیه سرنا و شیپور.
-
مزمار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) نای ، از آلات موسیقی بادی شبیه به سرنا که بیشتر در بین اعراب متداول است . ج . مزامیر.