کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب سرخ
فرهنگ فارسی معین
(بِ سُ) (اِمر.) شراب .
-
سرخ شدن
فرهنگ فارسی معین
(سُ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - کنایه از: خشمگین شدن . 2 - شرمسار شدن .
-
سرخ رگ
فرهنگ فارسی معین
(سُ. رَ) (اِمر.) شریان ، رگ جهنده ، رگی که خون را از قلب به قسمت های مختلف بدن می رساند.
-
جستوجو در متن
-
حمیراء
فرهنگ فارسی معین
(حُ مَ) [ ع . ] (ص .) مصغر حمراء، زن سرخ روی .
-
ادیم
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چرم دباغی شده . 2 - پوست خوشبوی سرخ رنگ . 3 - روی زمین . 4 - سفرة غذا.
-
سرخجه
فرهنگ فارسی معین
(سُ خِ جِ) (اِمصغ .) بیماری ای حاد و ساری که با دانه های سرخ رنگی روی پوست همراه است ، سرخک .
-
پینه دوز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ا.) حشرة کوچکی که بر پشت سرخ رنگ آن خال های سفید دارد، روی درخت زندگی می کند و از شتة آن تغذیه می کند. کفش دوزک هم گویند.
-
جلبک
فرهنگ فارسی معین
(جُ بَ) (اِ.) نوعی رُستنی بدون ریشه و ساقه و برگ ، به رنگ سبز و گاهی قهوه ای یا سرخ که روی آب ها و تنه درختان به وجود می آید.
-
مسوار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) آلیاژ مس و روی با جلای زیاد و رنگ سرخ مایل به زرد که در قدیم برای ساختن سماور و ظرف های آشپزخانه به کار می رفت .
-
مفرغ
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ) (اِ.) ترکیبی است از مس و روی به رنگ های مختلف سرخ ، سرخ کم رنگ و نارنجی ، زودتر از مس ذوب می شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می گیرد.
-
رولت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است . آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند. 2 - نوعی شیرینی خامه ای . 3 - نوعی خوراکی که گوشت ، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزن...
-
کفش دوز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) 1 - کسی که کفش می دوزد. 2 - نام حشرة کوچک سرخ رنگی است که دارای چهار بال می باشد و غالباً روی درختان یافت می شود و از شته ها تغذیه می کند.